loading...
بازاریابی شبکه ای
نتورکر بازدید : 1 شنبه 15 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

جنگ عظیمی بین دو كشور در گرفته بود. ماه ها از شروع جنگ می گذشت و جنگ كماكان ادامه داشت. سربازان دو طرف خسته شده بودند. فرمانده ی یكی از دو كشور با طرحی اساسی قصد حمله ی بزرگی را به دشمن داشت و آن طرح با چنان دقت و درایتی ریخته شده بود، كه فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان كامل داشت ولی سربازان خسته، دو دل بودند.

فرمانده سربازان خود را جمع كرد و راجع به نقشه ی حمله ی خود، توضیحاتی به آن ها داد. سپس سكه ای از جیب خود درآورد و گفت: " سكه را بالا می اندازم، اگر شیر آمد پیروز می شویم و اگر خط آمد شكست می خوریم. " سپس سكه را به بالا پرتاب كرد. سربازان با دقت، حركت و چرخش سكه را در هوا دنبال كردند تا به زمین رسید. " شیر " آمده بود. فریاد شادی سربازان به هوا برخاست. فردای آن روز، با نیرویی فوق العاده به دشمن حمله كردند و پیروز شدند.
پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت: " قربان، آیا شما واقعا می خواستید سرنوشت كشورمان را به یك سكه واگذار كنید ؟ "

فرمانده لبخندی زد و گفت : " بله " و سكه را به او نشان داد.

هر دو طرف سكه شیر بود.

پس بهتر است ما هم همیشه دو روی سكه ی زندگیمون شیر باشه، چون اون موقع همیشه با دید مثبت به زندگی نگاه می كنیم

برچسب ها همیشه "شیر" باش ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 264