loading...
بازاریابی شبکه ای
نتورکر بازدید : 1 شنبه 15 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
زمانی كه رندی در زندان به سر می برد ، مردی به استعدادی ذا تی و نهانی در وجود او پی برد كه تا كنون در شخص دیگری ند یده بود اواحساس كرد اگر رندی روش خود رادر زندگی تغییر داده و در راه مثبت قدم بگذارد، می تواند هر كاری را كه اراده كند به بهترین نحو ممكن انجام دهد و انسان موفقی شود. ازاین رو رندی را از این مطلب آگاه كرد كه توانایی انجام كارهای بسیار عظیمی را دارد . این سخن تأثیر بسیار زیادی بر ذهن رندی گذاشت و او را دگرگون ساخت . او شهامت و جرأتی مضاعف یافت و تصمیم گرفت زندگی خود را از نو بسازد. زمانی كه از زندان آزاد شد، دنیا در نظرش تغییر كرده بود. او تصمیمش را گرفت تا آینده ای موفق برای خود بسازد. پس شروع به تلاش كرد: ازكارگری به عنوان ظرفشور یك رستوران آغاز كرد تا اكنون كه به یك مولتی میلیونر تبد یل شده است . اكنون زندگی او به اندازه ای خوب است كه اكثر مردم حتی در رؤیاهایشان نیز نمی توانند تصور كنند . او یك انسان مولتی میلیونر و در عین حال بسیار خیر خواه است و خدمات بشر دوستانه بسیار زیادی در سراسر جهان انجام می دهد . او در زندگی به تمام آرزوهایش دست یافته و اكنون تنها یك آرزو بیشتر ندارد: رموزی را كه درباره موفقیت می داند، با مردم جهان در میان بگذارد. رندی تصویر سلامتی است. او در 47 سالگی در بهترین وضعیت جسمانی قرار دارد. گویی كه یك جوان 25 ساله است.او سوار ماشین رؤیایی اش می شود، در خانه رؤیایی اش زندگی می كند، دو كمد بسیار بزرگ انباشته ازلباسهای گران قیمت طراحی شده توسط بزرگترین و مشهورترین طراحان ایتالیایی و فرانسوی دارد و ... . مردم به او لقب" ناپلئون هیل عصر جدید" داده اند - البته ناپلئون هیل هیچگاه نتوانست به درجه ای از موفقیت كه رندی به آن رسیده است ، دست یابد ( نقل از " فورد سائكس " ) - رندی مؤلف پر فروشترین كتابهای جهان نظیر: 37راز موفقیت، توانگری را بر خود پذیرا باشید، موفقیت ذهن، 7 قانون معنوی موفقیت و 101 كلید برای موفقیت شما، است كه به زبانهای: آلمانی، اسپانیولی، روسی، چینی، هلندی، نروژی، پرتغالی، كره ای، چك، اند ونز یایی، هندی ، اسلواك ، مقد ونی و كروات ترجمه شده و جزو پر فروشترین كتاب های سال در كشورهای مختلف بوده است. اما باید توجه داشته باشید كه رندی در یك چشم بر هم زدن ،  به موفقیت در زندگی دست نیافته است .  موفقیت او نتیجه سالها كار و تلاش سخت و مداوم است. او توانست بر ذهن نیمه هشیار خود تسلط یابد ؛  نقص های كار و نداشتن برنامه ریزی در زندگی را در خود كشف كند و این موانع را از میان بردارد . برای مدت بیشتر از 15  سال است كه رندی به مردم كمك می كند تا محد ود یت باورها و عقاید خود را از بین برده و آنها را تبدیل به باورهایی عمیق و قدرتمند كنند تا به آرزوهای خود دست یابند .  تجربیات سازنده رندی در مورد غلبه بر فقر ، ترس و عد م اعتماد به نفس به شما كمك می كند تا قد رت حقیقی ذهن خود را در جذ ب و نگهداری موفقیت د ر زند گیتان د رك كرده و آن را آشكار سازید .  داستان زند گی رندی -  داستان ترقی از سلول زندان د ر نو جوانی تا تبد یل شدن به یك مولتی میلیونر خود ساخته - الهام بخش زند گی میلیونها انسان در سراسر جهان است.

و اما قسمتهایی از كتاب سعادت :

 

".... درباره نویسنده...بیش از 15 سال است كه رندی گیج به مردم كمك می‌كند كه باورهای محدودكننده‌ خود را تغییر داده و به رؤیاهای خود دست یابند. داستان زندگی "از فرش تا عرش" او، از دوران زندان رفتنش تا امروز كه میلیونری خودساخته تبدیل شده‌است، الهام‌بخش انسانهای بسیاری در سراسر جهان بوده‌است..."

  

.... این بخش از كتاب را درحالی می‌نویسم كه سوار بر پرواز شماره 001 شركت هواپیمایی British Airway هستم كه به آن كنكورد هم می گویند. من به این می‌گویم سعادت...هزینه سوارشدن به این هواپیما، 12000 دلار است...خوب، آیا به‌نظر شما پرواز با كنكورد، زیاده‌روی است؟ اگر چنین است به این پرسشها پاسخ دهید كه وقت شما چقدر می‌ارزد؟ آسایش شما چقدر ارزش دارد؟...آیا شما هم مانند بسیاری از مردم می باشید كه از پرداخت 12000دلار برای سوارشدن به كنكورد احساس گناه می‌كنید و می‌اندیشید كه این‌همه هزینه‌ی اضافی باید برای غذا دادن به بی‌خانمانها، هدیه به كلیسا، مداوای سرطان و غیره خرج شود؟ پایه این تفكر آنجاست كه به‌نظر شما فقط یك 12000 دلار وجود دارد.... و این یعنی كمبود آگاهی.....

 

.... خوار كردن خود یا دیگران برای كسی فایده‌ای ندارد. این دقیقاً اتفاقی است كه هنگام از‌خودگذشتگی برای دیگران روی می‌دهد. در كتاب دیگر خانم رند، از یكی از شخصیتهای اصلی كتاب سؤال می‌شود: "فاسدترین انسان، كدام است؟" شاید پاسخ او بیشتر مردم را متعجب می‌كند. زیرا او به قاتل، متجاوز یا زناكار اشاره‌ای نمی‌كند. او پاسخ می‌دهد: "انسان بی‌هدف"....

 

.... اگر فقیر هستید ـ و تعریف من از فقر این است كه دارایی شما كمتر از 10 میلیون دلار باشد ـ روزی چند ساعت را به تصدیق و اذعان فقیر بودن خود می‌گذرانید؟ آیا از این حرفهای احمقانه مانند: پولدارها روزبه‌روز پولدارتر می‌شوند، پول‌درآوردن نیاز به سرمایه دارد و غیره می‌زنید؟ آیا درباره رئیس یا شركت خود بدگویی می‌كنید؟ آیا افرادی كه فقر را نشانه‌ شرافت می‌دانند دور خود گرد آورده‌اید؟ چندنفر از دوستان شما درآمدی بیش از شما دارند؟ و این سؤال بسیار مهم... آیا اكثر نگرانیهای شما به پول مربوط می‌شود (نگرانی از پرداخت صورت‌حسابها، ازكجا پول‌درآوردن و غیره) یا در فكر راههایی برای حفظ و افزایش ثروت فعلی خود هستید؟ ....

 

.... حال ببینیم كاربرد این مسائل در مورد شما چگونه است؟

در آغاز باید عمیقاً بپذیرید كه خود شما به طریقی موجب بروز همه‌ پیشامدهایی هستید كه در زندگیتان رخ می‌دهند. حتی هولناكترین و ناخوشایندترین آنها.

البته مسلم است كه این كار را آگاهانه انجام نمی‌دهید. ولی به‌هرحال انجام می‌دهید. همیشه فكر می‌كردم می‌خواهم سالم باشم. اما با داشتن حساسیت، كمردرد و بسیاری مشكلات جسمی دیگر مدام در بیماری به‌سر می‌بردم. بسیاری از بیماریهایم ارثی بودند. یا حداقل اینگونه فكر می‌كردم...در آن زمان اظهار عشق و یا دریافت آن از دیگران برایم سخت بود. نمی‌توانستم كسی را در آغوش بگیرم و به او بگویم "دوستت دارم" و یا به‌نوعی احساساتم را بروز دهم....

 

.... هرچه بتوانید رویدادها و خواسته‌های خود را واقعی‌تر مجسم كرده و آنها را در تصور خود قوی‌تر حك كنید، ضمیرناخود‌آگاه شما سریع‌تر می‌تواند آنها را در عالم واقع به‌ظهور برساند. پس كاری كه باید انجام دهید این‌است كه تا آنجا كه می‌توانید حواس خود را بر موضوع متمركز كنید....

  

.... اگر به‌موردی منفی چسبیده باشید، جایی برای ورود موارد مثبت به زندگی شما باقی نمی‌ماند. ازاینرو وقتی مردم نزد من می‌ایند و از نرسیدن به سعادت شكوه می‌كنند، اولین سؤالی كه از آنها می‌پرسم این است كه:

به چه‌چیزی در زندگی چسبیده‌اید كه در واقع باید رهایش كنید؟

...همین قانون در جنبه‌های دیگر زندگی سعادتمندانه نیز صدق می‌كند. اگر كفش نو می‌خواهید، كفش كهنه‌ خود را دور بیندازید. اگر لباسهای نو می‌خواهید، كمد خود را خلوت كنید و لباسهایی كه دیگر نمی‌پوشید را به نیازمندان ببخشید....

.... همه‌چیز در سعادت برمبنای معادله‌ی ارزش در برابر ارزش است. ولی نكته‌ی جالب آن اینجاست كه هرچه بدهید حداقل ده برابر بیشتر به‌سوی شما بازمی‌گردد. معادله‌‌ای از این بهتر پیدا نمی‌شود. نمی‌توانید از زیر بخشش به كائنات شانه خالی كنید. هرچه بیشتر بدهید، بیشتر دریافت می‌كنید. من ده‌سال سعی‌كردم كه از بخشش در راه خداوند فرار كنم ولی فایده‌ای نداشت. ولی اكنون كه این كار را می‌كنم هرسالی كه می‌گذرد بیشتر از سال قبل، اجر و پاداش دریافت می‌كنم. نام دیگر این قانون "قانون كاشت و برداشت" است....

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 21
  • بازدید کلی : 268