loading...
بازاریابی شبکه ای
نتورکر بازدید : 0 شنبه 15 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

 فصل اول (2)

اولین عامل شکست این است که شبکه سازها به حرف مردمی گوش کنند که خودشان نمی دانند در مورد چه چیز صحبت می کنند .

دومین عامل شکست در نتیجه ی گوش نکردن به حرف افرادی مثل ماست که می دانند راجع به چه چیز صحبت می کنند .

ابتدایی ترین عامل شکست در تجارت ما این است که  مردم قبل از اینکه حتی ذره ای در مورد چگونگی انجام کار اطلاع داشته باشند ، از درآمد بالقوه ی آن هیجان زده می شوند و بعد آن را با دوستان و نزدیکان در میان می گذارند. درست است که شما تصور می کنید به اندازه ی کافی قوی هستید که تحت تاثیر افرادی که کاملا در مورد شرکت ما بی اطلاع هستند ، قرار نگیرید .

 اما مشکل واقعی اینجاست : زمانی که به شما بگویند وارد این کار نشو ، حتی اگر بعدها بتوانید به آنها ثابت کنید که اشتباه فکر می کرده اند و به سوالاتشان هم پاسخ لازم را بدهید ، آنها باز هم وارد این کار نخواهند شد.

یادتان باشد همین که آنها شما را به خاطر ورود به بازاریابی چندسطحی مورد تمسخر قرار دادند ، دیگر خودشان نمی توانند وارد شبکه شوند .

اگر که به طور نامناسبی افراد بازار گرم را با کار آشنا کنید ، صرف نظر از اینکه چقدر موفق باشید ، با این حال هیچگاه به مجموعه ی شما نخواهند پیوست .

دوستان و خانواده ی شما هیچ چیز در مورد بازاریابی چندسطحی و شرکتی که شما قرار است با آن کار کنید نمی دانند و با ناآگاهی مطمئن هستند که این کار حتما یک کلاه برداری است .

وقتی بگویید: " راستی می خواهم یک رستوران باز کنم " پاسخ آنها این خواهد بود :

" مطمئنی می خواهی این کار را بکنی ؟ "

اما وقتی به آنها بگویید : " راستی من یک رستوران باز کرده ام ."  معمولا جواب آنها این خواهد بود :  

 " اوه ! چه خوب ....  ما چه زمانی می توانیم بیاییم ؟ "

جلسه ی معارفه را با مطرح نمودن دومین عامل شکست به پایان می بریم : گوش نکردن به حرف آنهایی که می دانند چه می گویند.

( اگر هر کدام از شما تصمیم گرفت که وارد این کار بشود و از زیرمجموعه های من شود ، باید هرآنچه از من می آموزد تکثیر کند و به دیگران انتقال دهد . این تجارت کاملا با کار سنتی متفاوت است و اگر شما قصد دارید که وارد این کار شوید و چرخ را دوباره اختراع کنید ، مسلما شکست خواهید خورد . پس به من قول دهید که از سیستم پیروی می کنید وگرنه باید صمیمانه بگویم که ترجیح می دهم وارد شبکه نشوید .خوشبختانه ما در یک سازمان حرفه ای کار می کنیم و شیوه ی درست کار را می دانیم . نود روز آغازین شما  بسیار حساس و مهم است و ما زمان را از الان که می خواهید تصمیم خود را بگیرید حساب می کنیم .)

این مکالمه ایست که تقریبا کلمه به کلمه در پایان جلسات معارفه ی خانگی می گوییم و هنگام ترک جلسه باز هم یادآوری می کنیم :

" یادتان نرود ، لطفا تا زمانی که آموزش ندیده اید ، سعی نکنید موضوع را برای کسی توضیح دهید ، مخصوصا به همسر تان."

 فصل اول (3)

استقامت به همراه باور کامل ، همیشه پیروز است .

در تجارت سنتی ممکن است چیزها ، خودشان رخ بدهند . اما در شبکه سازی ، موفقیت فقط برای کسانی رخ می دهد که خودشان  چیزها را به وجود بیاورند.

اگر حدس می زنید علت شنیدن جواب رد به خاطر نگرشی است که دارید ، بهتر است که قبل از ایجاد سازمان، مدتی را به رشد شخصی خود اختصاص دهید . برای بهبود تصویری که از خود دارید ، کتاب بخوانید ، در سمینارها شرکت کنید ، به کاست های مربوط به رشد شخصی گوش کنید و در میان افرادی باشید که دایما ارزش های انسانی و توانایی های شما را یادآور می شوند.

 بقایای باورهای منفی خود را تکان دهید و خود را از بار هر احساس دست و پاگیری خلاص کرده و به خودتان افتخار کنید و بدانید توانایی آن را دارید تا به اطرافیانتان کمک کنید تا خودشان را بالا بکشند.

واقعیت این است که اگر مرزهای محدود باورهای خود را بشکنیم ، موفق خواهیم شد .

در صنعت ما ، رد کردن پیشنهاد ورود به شبکه، معمولا معنایش این است که " الان زمان مناسبی برای من نیست " و گاهی اوقات معنایش این است که " من از این کار خوشم نمی آید "  اما هیچ وقت معنایش این نیست که " من از تو خوشم نمی آید " !

در عوض به این وضعیت به صورت یک جریان غربال سازی بنگرید . مانند پیش خدمتی که ظرف قهوه را در دست دارد و در حال حرکت است ، ما هم فقط به دنبال کسانی هستیم که می خواهند آنچه را که ما پیشنهاد  می کنیم انجام دهند.

 پذیرش " نه "، به سادگی، بخشی از روند یافتن آنهاییست که آری می گویند .

  فصل دوم (1)

تفاوت چشمگیری بین مدیریت و پشتیبانی اعضای شبکه وجود دارد .

تله ی مدیریت دو مشکل اصلی ایجاد می کند .

 اول اینکه این کار اعضا را  ضعیف و وابسته بار می آورد ، زیرا شخص دیگری مسوولیت آن ها را به عهده گرفته است .

دوم  وقتی سرگرم مدیریت اعضا باشید زمانی مفید جهت معرفی کار و ثبت نام اعضای جدید را تلف کرده اید .

وارد کردن اعضای جدید به کل کار حیاتی نو می دهد .

 اگر قبل از اینکه درآمد کافی برای گذران یک زندگی راحت را به دست آورده باشید ، عضوگیری را متوقف کنید ، موقعیت ارزشمندی را از دست داده اید . بدتر اینکه چون تجارت ما ، ماهیتا با سرمشق گرفتن از رفتار رهبران پیش می رود ، رهبران زیرمجموعه ، شما را سرمشق خود قرار خواهند داد و در نتیجه روزی می رسد که همه ی آنها سرگرم مدیریت هستند و دیگر هیچ کس به مشتری یابی و عضوگیری نمی پردازد .

پشتیبانی شامل پاسخ به درخواست های معقول مثل ارائه ی کمک در به توافق رسیدن با مشتری و نیز انگیزه دادن به آنها در زمانهایی که احساس ناامیدی می کنند ، می باشد .

والدین ، خواهرها و برادرها و دوستان نزدیک ما معمولا کسانی هستند که ما را در تله ی مدیریت گیر  می اندازند .

ما آنقدر آنها را دوست داریم و خودمان را به موفقیتشان متعهد می دانیم که ناخواسته از آنها انسانهای ضعیفی می سازیم .

اگر می بینید که در کارتان تنها هستید و هیچ کدام از اعضای خانواده با شما نیستند ، راههای بهتری برای تغییر دیدگاه آنها وجود دارد تا اینکه سعی کنید آن ها را به اجبار وارد کار کرده و بعد همه ی وظایفشان را به عهده بگیرید . اگر بخواهیم دیگران

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 20
  • بازدید کلی : 267